شهید احمد علی نیری

کی شود حر شوم توبه ی مردانه کنم

شهید احمد علی نیری

کی شود حر شوم توبه ی مردانه کنم

شهید احمد علی نیری
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
خواستم تحلیلی کنم بر حوادثی که در زمان امام حسین رخ داد

میدونیم که توی جنگ امام حسین با لشکر یزید نیروهای دشمن امام از اهل کوفه بودند نه اینکه عبید الله از مصر لشکری برای جنگ آماده کرده باشد..
اما سوال اینجاست چرا اهل کوفه با امام زمانشان جنگیدند؟؟؟
کوفه در تاریخ همیشه مقر شیعه بوده اینطور نیست که کوفی کافر باشد همه اونایی که عراق رفتند میدونن کوفه(کربلا و نجف{البته نه دقیق}) از همه جا شیعه تر هستند و مردم خیلی خوبی داره
درسته حضرت علی توی خطبه ها خیلی از کوفی گله کرده اما خیلی جاها هم بوده که درباره کوفه و مردمانش به گونه ای یاد کرده که انگار گلستانی است پر از گل...(نهج البلاغه)
همه اینها یعنی چه؟؟؟یعنی این شیعه بود که با امام جنگید.... بگذارید هنوز ادامه دارد
کوفه مقر حکومت علی بود...علی بر کوفیان حکومتی کرد که دنیا اون حکومت را نخواهد دید مگر در ظهور مهدی(ع).یعنی کوفیان حکومت علی را دیده بودند عدل علی را...
کوفیان برای امام نامه مینویسند که بیا..امام میاید ولی در راه چه میشود؟؟همه میگویند:عبید الله کوفیان را مجبود کرد حالا چه با پول چه تهدید چه هرچی که بیعت بشکنند...من میگویم آیا میشود؟؟؟؟آیا میشود ایمان را خرید؟؟؟آیا میشود با پول شیعه را به جنگ امامش فرستاد؟؟؟اگه من خنجر روی گلوی تو بگذارم بگویم اگه با مهدی بیعت کنی میکشمت... بیعت میشکنی؟؟؟؟از آن بالاتر به جنگ با مهدی میروی؟؟؟حتما میگویی نه نه نه.

کوفی احمق نبوده کوفی نادان نبوده کوفی دیووانه نبوده چرا که علی را داشته قران را داشته کوفی شیعه بوده و همه چیزهایی که ما داریم...
اما زمانی که امامش میاید در مقابلش میایستد شمشیر میکشد روز عاشورا امامش او را دعوت میکند به حق میتواند از دشمن جدا شود و به حق برود ولی جز اندکِ اندکی ایمان محکم نمیکنند این یعنی در حقانیت حسین {شک} دارد!!!!
آری شیعه ی علی امام زمانش را نمیشناسد همین میشود که عاشورا رقم میخورد....
آیا من امام زمانم را میشناسم؟؟؟اگر روزی مهدی بیاید در مقابلش می ایستیم؟؟حتما شعار میدهیم اینها چه حرفی هست امام زمان روی چشم ما جا دارد کسی چپ نگاه کند ...
اما خدایا از اون روزی میترسم که دنیا به امامم ایمان بیاورد ولی من هنوز {شک} داشته باشم...
میترسم از روزی که تاریخ تکرار شود..چیزی درونم میگوید حتما تکرار میشود یعنی همینهای اطرافمان شاید خودمان روزی تاریخ را تکرار کنیم
احادیثی هست که میگویند اول جوامعی که به مهدی فاطمه ایمان میآورند غربی ها(غیر مسلمانها)هستند.....

انقدر نگوییم ما اهل کوفه نیستیم کمی فکر کنیم کوفی چه چیز نداشت که امام زمانش را پس زد؟؟؟
آنها را بیابیم و درونمان کاملش کنیم..التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج


....................................................................................

دوست از جنس مخالف با کلاس به نظر می رسد ولی...

دوست از جنس مخالف چیزی است که متاسفانه در مجلات و چیزهای دیگر تبلیغ می شود،متاسفانه جوانها، حتی عده ای از بزرگسالان ما هر چیزی رو که از غرب می یاد رو مدرن، زیبا،بدون نقص و در جهت کمال می دانند،که در اکثر موارد چیزی خلاف تصور آنها می باشد  .

دوست از جنس مخالف در دهان بعضی ها با کلاس به نظر می رسد و داشتن آن هم همینطور،ولی واقعیت این است که این مساله واقعا قبیح و زشت می باشد و دختر و پسر ها را در معرض تباهی قرار می دهد،شاهد آن بعضی جرایم است که همه ما در روزنامه ها می خوانیم و متوجه می شویم که سبب این جنایتهای هولناک همین دوستی ها بوده است،

مطمئنا و با کمال معذرت کثافتکاریهایی در زیر سایه این دوستی ها به وقع می پیوندد،که پدر ها و مادر ها اطلاعی ندارند،پدر و مادر با سالها مشقت دخترشان را بزرگ کرده اند،مادر شبها بیداری کشیده و از او مراقبت کرده،پدر بخاطر او سالها کار کرده و زحمت کشیده،مثل پری او را بزرگ کرده اند و مراقب او بوده اند،و انتظار دارند دخترشان متانت خود را حفظ کند تا در هنگام ازدواج آبرومندانه به خانه بخت برود و خوشبخت شود .

ولی دختر خانم بجای پرداختن به درس فکرش جایی دیگر است،او در مقابل این همه زحمت پدرو مادر،  برای خودش ارزشی قائل نیست و خود را به نام دوستی در اختیار یک جوان هرزه قرار می دهد،و بیشترین آسیب را می بیند.

همه ما ها کم و بیش این آسیب ها و سوء استفاده ها را در مجلات و روزنامه ها،از زبان خود دختر خانم ها شنیده ایم و خوانده ایم، ودر مواردی باعث بی آبرویی و سر افکندکی پدر و مادرشان شده اند.

آیا دختر می داند وقتی پدر متوجه این قضیه می شود چقدر خراب می شود و چه احساسی پیدا می کند؟؟؟

سوال این است آیا این دوستی ها ارزش این همه نگرانی،زیان و خیانت به پدر و مادر رادارد؟؟؟

پسر هم در این دوستی ها آسیب می بیند،او دیگر همان جوان سابق نیست،حیا و شرم سابق را ندارد،مثل گذشته قابل اعتماد نیست،احتمالا فکرهای بدی هم به سرش زده ، یا کارهای بدی هم انجام داده است که همه اینها می توانند جوان را در آستانه انجام خلاف های بزرگتر قرار دهد، از همه مهمتر اینکه عشق برای زندگی، برای او یک بازی شده است.

چیزی که در بعضی زوج ها مشاهده می شود این است که زوج هایی که در دوران مجردی دوستی نامشروع داشته اند به همسر خود بدبین می باشند و در موراردی این بدبینی ها باعث اختلاف می شود.

زن و مردی که در دوران مجردی چنین دوستی هایی را داشته اند زمینه روابط نامشروع در آنها وجود دارد و خود همین دوستی ها، نوعی روابط نامشروع می باشد که نامی باکلاس برای آن انتخاب کرده اند و جوانان این مرزو بوم را تشویق و تبلیغ به آن می کنند.


.....................................................

ای دوست عزیز که در حال خواندن این مطلب هستی؛ حاضرید که در سال جدید به امام عصرمان،‌ مهدی فاطمه(علیهماالسلام) قولی بدهیم؟
قولی که تا آخر عمر پایبند آن باشیم و با آن رضایت خدا ، امام زمان عج و خودمان را تضمین کنیم؟


ابوبصیر از اصحاب امام صادق(علیه‌السلام) تعریف می‌کند که: همسایه‌ای داشتم که از همکاران سلطان ظالم و ستمکار بود و ثروت زیادی از کنار این سلطان به دست آورده بود، و کنیزان و غلامانی داشت و هر شب مجلسی از عیّاشان تشکیل می‌داد و به لهو و لعب و عیش و طرب می‌گذرانید و چند کنیز آوازه‌خوان و مطرب داشت که می‌خواندند و شراب می‌دادند و می‌خوردند. چون این فرد همسایه من بود همیشه صدای آن منکرات از خانه او به گوش ما می‌رسید و ما را ناراحت می‌کرد.

چندین بار به او گوشزد کردم که صدای ساز و آوازت، موجب اذیت و آزار من و خانواده‌ام می‌شود؛ ولی متاسفانه توجه نمی‌کرد، و اصرار و تکرار من به جایی نمی‌رسید؛ تا یک روز گفت: من مردی مبتلایم و اسیر شیطان شده‌ام اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی. اگر وضع مرا به صاحب خود آقا حضرت صادق(علیه‌السلام) بگویی شاید حضرت دعایی کرده و خداوند مرا از پیروی نفس نجات دهد.

ابوبصیر می‌گوید: سخن آن مرد بر دلم نشست. وقتی خدمت امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم؛ داستان همسایه‌ام را به آن حضرت عرض کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی او به دیدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد(علیهماالسلام) می‌گوید اگر کارهای زشت و ناپسندت را ترک کنی؛ من برایت بهشت را ضمانت می‌کنم.

وقتی به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند آن همسایه‌ام نیز با آنها بود، وقتی مهمان‌ها رفتند و اطاق خلوت شد؛ گفتم وضع تو را برای امام صادق(علیه‌السلام) شرح دادم حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو آن اعمال زشتت را ترک کن تا من برایت بهشت را ضمانت کنم.

آن مرد تا این سخن را شنید گریه‌اش گرفت. گفت تو را به خدا آقا امام صادق(علیه‌السلام) این حرف را به تو زد. گفتم به خدا قسم حضرت اینگونه فرمودند. گفت: برای من همین بس است و از منزلم خارج شد.

پس از چند روز که گذشت فردی را به دنبال من فرستاد، وقتی نزد او رفتم دیدم پشت در ایستاده و برهنه است گفت: هر چه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم، برای این است که بدون لباس مانده‌ام. من سریع به دوستان مراجعه نموده و مقداری لباس که او را تامین کند تهیه کرده، و برایش آوردم.

بعد از چند روز پیغام داد مریض شده‌ام بیا تو را ببینم. در مدت بیماری‌اش مرتب از او خبر می‌گرفتم و با داروهایی به معالجه‌اش مشغول بودم. بالاخره یک روز به حال احتضار رسید. در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود. در آن حال بیهوش شد؛ وقتی بهوش آمد در حالی که لبخند می‌زد گفت:

ای ابابصیر صاحبت امام صادق(علیه‌السلام) به وعده خود وفا کرد، این را گفت و دیده از جهان بست.

در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همین که وارد منزل شدم هنوز یک پایم در خارج منزل بود که حضرت فرمود: ای ابابصیر دیدی ما به وعده خود نسبت به همسایه‌ات وفا کردیم؟!

برگرفته از بحارالانوار، ج 11

http://www.sahebzaman.org/images/stories/other/Sahme_Shoma1.gif

ای دوست عزیز که در حال خواندن این مطلب هستی؛ حاضرید که در سال جدید به امام عصرمان،‌ مهدی فاطمه(علیهما السلام) قولی بدهیم؟

قول بدهیم که دست از گناهامون برداریم تا امام زمان(عج)، رضایت خدا، خود و در نهایت بهشت را برایمان تضمین کند.

و چه چیز بالاتر از این که خدا و امام زمان(عج) از ما راضی باشد؟

چه چیز لذت بخش‌تر از این است که امام زمان(عج) به گونه‌ای به ما خبر دهند که از شما راضی هستم؟

راهش واضح و روشن است و امام صادق(علیه‌السلام) به ما آموزش داده‌اند. بیاییم و از امروز قول دهیم که اعمال ناپسند را ترک کنیم. برای راحت انجام شدن این کار، می‌توانیم تمرین کنیم و گناهان را یک به یک کنار بگذاریم و از خود امام زمان(عج) مدد جوییم.

یقین داشته باشیم که اگر با اخلاص درخواست کنیم، حتما کمکمان می‌کنند

.............................................................................................
مرحـوم حـاج اسماعیـل دولابـی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت،
درخصوص انتـــظار فـــرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.

آن مرحوم می فرمایند:
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌ جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده.
از آن‌ جا نگاه می کرد می دید کی چه کار می کند،
می نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...

 یکی از بچه‌ ها که گیـــج بود، حرف پدر یادش رفت.
سرش گرم شد به بازی.
یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.

 یکی از بچه‌ها که شـــرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد
که من نمی گذارم کسی این‌جا را مرتب کند.

 یکی که خـنـگ بود، ترسید.
نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا،
بیا ببین این نمی گذارد، مرتب کنیم.

 اما آنکه زرنـــــگ بود، نگاه کرد،
رد تن آقاش را دید از پشت پرده.
تند و تند مرتب می‌کرد همه‌ جا را
می دانست آقاش دارد توی کاغذ می نویسد...

هی نگاه می کرد سمت پرده و مـی خنـدیـد.
دلش هم تنگ نمی شد.
می دانست که آقاش همین ‌جاست
توی دلش هم گاهی می گفت:
اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم
آن بچه‌ شرور همه جا را هی می ریخت به هم،
هی می دید این خوشحال است، ناراحت نمی شود
وقتی همه جا را ریخت به هم،
آن وقتــــــ آقـــــا آمــــــد...


ما که خنگ بودیم،
گریه و زاری کرده بودیم،
چیزی گیرمان نیامد.
او که زرنگ بود و خندیده بود،
کلی چیز گیرش آمد

زرنگ باش.
خنگ نباش.
گیج نباش شرور که نیستی الحمدلله.
گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین
و کار خوب کن خانه را مرتب کن،
تـــا آقـــا بـیـــایـــد ... 
..........................................................................................

از حضرت امام مجتبی (ع) روایت است که حضرت فرمود عده ای از یهودیان به محضر پیامبر(ع) شرفیاب شدند، داناترینشان مسائلی را از پیامبر (ص) پرسید.

 از جمله پرسشهای او این بود که : ای رسول خدا خبر بده مرا که خداوند علت عظمت برای چه و به چه علت این نماز پنجگانه را در پنج وقت از شبانه روز بر امت تو فرض و واجب کرد ؟

 پیامبر فرمود : همانا در هنگام زوال آفتاب غیر از عرش خدا همه چیز تسبیح حضرت حق می گویند و به حمد پروردگارم مشغول می گردند و در آن هنگام پروردگارم بر من درود می فرستد، در این ساعت خداوند نماز را بر من و امتم فرض و واجب ساخت.

که خداوند در قرآن می فرماید: (( بپا دار نماز را از بازگشت گاه خورشید ( نیمه ی روز) تاریکی شب )) و این ساعتی است که جهنمان را در قیامت به جهنم وارد می کنند.

سپس هیچ مومنی نیست که در این ساعت به رکوع یا سجود و یا قیام مشغول باشد مگر اینکه خداوند جسدش را بر آتش جهنم حرام می گرداند.

...................................................................................

حضرت امیر علیه السلام نقل شده است که هر جا بسم الله بگویند و صلوات بفرستند- یعنی بگویند بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد-خداوند ملکی می فرستد که درآن مجلس غیبت نمی شود.

من به این حدیث احتیاج داشتم که خدا آن را رساند،‌ زیرا در اکثر مجالس،‌ روضه ها و مساجد وقتی نگاه می کنید می بینید غیبت وجود دارد . غیبت چند جور است. یک وقت غیبت از برادر ایمانی است. یک وقت هم هست که گوینده از امامش غائب است و حرف میزند. این هم غیبت است. تو که امامت را ندیده ای چرا حرف میزنی؟ غیبت خواص این است. غیبت عوام این است که پشت سر مردم حرفی بزنند که خوششان نیاید. وقتی امام آدم غائب است چه؟ آیا این غیبت نیست که حرف بزند؟ این هم یک نوع غیبت است که دهان و زبان خواص را می بندد.وقتی این معنا پیاده شود دیگر کسی حرف نمی زند. برای خاصها غیبت این جوراست. علما و روحانیون که روز و شبشان را در دین خدا زحمت میکشند خواص ملتند. راهنمایند به سوی خدا و حجت و عزیز خدا و به سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. اینها هم نباید غیبت کنند. غیبت اینها مال خودشان است. حسابشان هم باخودشان است. با من وشما نیست. خواستم بگویم غیبت چند قسم است.


کسی هست که اورا ملاقات کرده است. برای اودیگر غیبت نیست،‌ هرچه بگوید،‌ هرجا برود ،‌هرچه بکند و هرحرفی بزند. مگر امامان ما علیهم السلام هم غیبت میکنند؟ آنها هرکاری بکنند زیبا از آب در می آید. جوانی مادرش کولش بود و میرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود چرا نمی گذاری خودش راه برود؟ گفت نمی تواند. به هیچ کار نمی رسم. خسته شده ام،‌به نمازم نمی رسم. حضرت فرمود شوهرش بده.


گفت: چی ! اورا شوهر بدهم؟ زن خوشش آمد. گفت تو بهتر میدانی یا پیامبر صلی الله علیه و آله. منظور این است که بزرگان وقتی حرفی میزنند آن درست است و قشنگ از آب در می آید.


خداوند انشاءالله مارا از غیبت نجات دهد،‌ چه در دنیا و چه درآخرت. چه در امور اخروی و چه در امور دنیا و طبیعت. طبیعت مال مردم معمولی است. امور اخروی مربوط پیامبر صلی الله علیه وآله وامام علیه السلام است. کلمات مال آنهاست. ما اهل آن نیستیم.مگر آنکه یا غافل باشیم و حالیمان نشود و لبمان در اختیار آنها باشد که حرف بزنند، یا اینکه به سلامتی،‌ خودشان تشریف بیاورند.


در واقع هم تا آنها هستند ما نباید حرف بزنیم. برای همین اس که بسم الله میگویند.

.........................................................................................
وقتی بیمار میشیم باید به دکتر مراجعه کنیم .

با وقت قبلی میریم پیش دکترمون اگر زود برسیم کمی منتظر می مونیم بعد با آرامش وارد اتاق دکتر میشیم و راحت تر دردمون رو بهش می گیم .

اگر وقتی نوبت مون بشه به مطب برسیم کمی به خاطر تاخیرمون استرس داریم و همین باعث میشه نتونیم درست دردمون رو به دکتر بگیم .

ولی اگر دیر تر از وقت تعیین شده برسیم باید کمی منتظر بمونیم. چندتا مریض برن پیش دکتر تا دوباره نوبت ما بشه.

وقتی میخواهیم بریم پیش خدا کدوم حالت رو دوست داریم داشته باشیم

موقع نماز نوبت رسیدن به آرامشه و  حرف زدن با خداست

اگر زودتر بریم حتما حس بهتری داریم و آرامش بیشتری داریم و بهتر و قشنگ تر می تونیم با خدامون حرف بزنیم .

خدا درسته به نماز خوندن ما نیاز نداره ولی اگر ما نماز مون رو اول وقت بخونیم حتی اگر کار ومشغله زیادی هم داشته باشیم خدا خودش بهترین پاداش میشه برای بنده ش

نماز اول وقت

بیایید عهد کنیم برای آرامش خودمون هم که شده نماز ها مون رو اول وقت بخونیم

................................................................................
دلمان بگیرد وقتی عفاف کم می شود

دلمان بگیرد وقتی دختران ما برای عروسک دیگران شدن

هکتار هکتار ایمان ضرر می کنند ...



اشتباه نکنید::::::

حجاب اختراع جمهوری اسلامی نیست
==========
خواهرم چادر سیاه تو تیری است بر چشمان هرزه دشمنان تو...
ارزوی دیدن روزی را دارم که تمام زنان مسلمان یکصدا بگویند :
"به حجابم افتخار می کنم"
...............................................................................
آی رفقایی که به نماز اول وقت عادت کرده‌اید، همین نماز اول وقت شما را نزد ملک‌الموت شفاعت می‌کند. یک کسی گفت: من یک کسالتی داشتم-ظاهرا یرقان گرفته بود و کسانی که یرقان می‌گیرند کبدشان حساس می‌شود و فقط باید شیر و شیر برنج بخورند، آن وقت چنین کسی یک اشتهای قوی پیدا می‌کند برای خوردن گوشت-گفت: اشتهای زیادی به گوشت پیدا کرده بودم، گفتم: یک لقمه گوشت به من بدهید! گفتند: اگر ما به تو گوشت بدهیم؛ تو از بین خواهی رفت. گفت: بالاخره آهسته، بدون اینکه کسی بفهمد، محل گوشت کوبیده را پیدا کردم و از آن خوردم! تا خوردم، دل درد سختی گرفتم! طبیب آمد آهسته به اطرافیان من گفت: این مریض چه کار کرده که در مخاطره افتاده است؟ گفتند: از خودش بپرس. به طبیب گفتم: آقا من گوشت خورده‌ام. طبیب گفت: امیدی به درمانت نیست! ایشان به امام زمان (ع) متوسل می‌شود. گفت:‌‌ همان شب دیدم یک شخص فوق العاده زیبارو با یک شخص دیگر که چنگکی در دستش بود، وارد شدند. -این شخص حضرت ملک الموت (ع) بوده است و شخص زیبا رو هم نماز اول وقتش- هر چه ملک الموت (ع) می‌خواست که این چنگک را بیندازد و از نوک پنجه روح را بکشد، آن شخص زیبارو جلوی دست او را می‌گرفت! بالاخره مانع از قبض روح توسط ملک الموت (ع) شد. نماز اول وقت بین شما و مرگ شما شفاعت می‌کند. مبادا از دست دهید. 

........................................................................................

انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود... انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.

گلچینی از بیاناتحضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای،

دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان 27/05/1387

..............................................................................................
دوست از جنس مخالف با کلاس به نظر می رسد ولی...

دوست از جنس مخالف چیزی است که متاسفانه در مجلات و چیزهای دیگر تبلیغ می شود،متاسفانه جوانها، حتی عده ای از بزرگسالان ما هر چیزی رو که از غرب می یاد رو مدرن، زیبا،بدون نقص و در جهت کمال می دانند،که در اکثر موارد چیزی خلاف تصور آنها می باشد  .

دوست از جنس مخالف در دهان بعضی ها با کلاس به نظر می رسد و داشتن آن هم همینطور،ولی واقعیت این است که این مساله واقعا قبیح و زشت می باشد و دختر و پسر ها را در معرض تباهی قرار می دهد،شاهد آن بعضی جرایم است که همه ما در روزنامه ها می خوانیم و متوجه می شویم که سبب این جنایتهای هولناک همین دوستی ها بوده است،

مطمئنا و با کمال معذرت کثافتکاریهایی در زیر سایه این دوستی ها به وقع می پیوندد،که پدر ها و مادر ها اطلاعی ندارند،پدر و مادر با سالها مشقت دخترشان را بزرگ کرده اند،مادر شبها بیداری کشیده و از او مراقبت کرده،پدر بخاطر او سالها کار کرده و زحمت کشیده،مثل پری او را بزرگ کرده اند و مراقب او بوده اند،و انتظار دارند دخترشان متانت خود را حفظ کند تا در هنگام ازدواج آبرومندانه به خانه بخت برود و خوشبخت شود .

ولی دختر خانم بجای پرداختن به درس فکرش جایی دیگر است،او در مقابل این همه زحمت پدرو مادر،  برای خودش ارزشی قائل نیست و خود را به نام دوستی در اختیار یک جوان هرزه قرار می دهد،و بیشترین آسیب را می بیند.

همه ما ها کم و بیش این آسیب ها و سوء استفاده ها را در مجلات و روزنامه ها،از زبان خود دختر خانم ها شنیده ایم و خوانده ایم، ودر مواردی باعث بی آبرویی و سر افکندکی پدر و مادرشان شده اند.

آیا دختر می داند وقتی پدر متوجه این قضیه می شود چقدر خراب می شود و چه احساسی پیدا می کند؟؟؟

سوال این است آیا این دوستی ها ارزش این همه نگرانی،زیان و خیانت به پدر و مادر رادارد؟؟؟

پسر هم در این دوستی ها آسیب می بیند،او دیگر همان جوان سابق نیست،حیا و شرم سابق را ندارد،مثل گذشته قابل اعتماد نیست،احتمالا فکرهای بدی هم به سرش زده ، یا کارهای بدی هم انجام داده است که همه اینها می توانند جوان را در آستانه انجام خلاف های بزرگتر قرار دهد، از همه مهمتر اینکه عشق برای زندگی، برای او یک بازی شده است.

چیزی که در بعضی زوج ها مشاهده می شود این است که زوج هایی که در دوران مجردی دوستی نامشروع داشته اند به همسر خود بدبین می باشند و در موراردی این بدبینی ها باعث اختلاف می شود.

زن و مردی که در دوران مجردی چنین دوستی هایی را داشته اند زمینه روابط نامشروع در آنها وجود دارد و خود همین دوستی ها، نوعی روابط نامشروع می باشد که نامی باکلاس برای آن انتخاب کرده اند و جوانان این مرزو بوم را تشویق و تبلیغ به آن می کنند.

................................................................................................
خواستم تحلیلی کنم بر حوادثی که در زمان امام حسین رخ داد

میدونیم که توی جنگ امام حسین با لشکر یزید نیروهای دشمن امام از اهل کوفه بودند نه اینکه عبید الله از مصر لشکری برای جنگ آماده کرده باشد..
اما سوال اینجاست چرا اهل کوفه با امام زمانشان جنگیدند؟؟؟
کوفه در تاریخ همیشه مقر شیعه بوده اینطور نیست که کوفی کافر باشد همه اونایی که عراق رفتند میدونن کوفه(کربلا و نجف{البته نه دقیق}) از همه جا شیعه تر هستند و مردم خیلی خوبی داره
درسته حضرت علی توی خطبه ها خیلی از کوفی گله کرده اما خیلی جاها هم بوده که درباره کوفه و مردمانش به گونه ای یاد کرده که انگار گلستانی است پر از گل...(نهج البلاغه)
همه اینها یعنی چه؟؟؟یعنی این شیعه بود که با امام جنگید.... بگذارید هنوز ادامه دارد
کوفه مقر حکومت علی بود...علی بر کوفیان حکومتی کرد که دنیا اون حکومت را نخواهد دید مگر در ظهور مهدی(ع).یعنی کوفیان حکومت علی را دیده بودند عدل علی را...
کوفیان برای امام نامه مینویسند که بیا..امام میاید ولی در راه چه میشود؟؟همه میگویند:عبید الله کوفیان را مجبود کرد حالا چه با پول چه تهدید چه هرچی که بیعت بشکنند...من میگویم آیا میشود؟؟؟؟آیا میشود ایمان را خرید؟؟؟آیا میشود با پول شیعه را به جنگ امامش فرستاد؟؟؟اگه من خنجر روی گلوی تو بگذارم بگویم اگه با مهدی بیعت کنی میکشمت... بیعت میشکنی؟؟؟؟از آن بالاتر به جنگ با مهدی میروی؟؟؟حتما میگویی نه نه نه.

کوفی احمق نبوده کوفی نادان نبوده کوفی دیووانه نبوده چرا که علی را داشته قران را داشته کوفی شیعه بوده و همه چیزهایی که ما داریم...
اما زمانی که امامش میاید در مقابلش میایستد شمشیر میکشد روز عاشورا امامش او را دعوت میکند به حق میتواند از دشمن جدا شود و به حق برود ولی جز اندکِ اندکی ایمان محکم نمیکنند این یعنی در حقانیت حسین {شک} دارد!!!!
آری شیعه ی علی امام زمانش را نمیشناسد همین میشود که عاشورا رقم میخورد....
آیا من امام زمانم را میشناسم؟؟؟اگر روزی مهدی بیاید در مقابلش می ایستیم؟؟حتما شعار میدهیم اینها چه حرفی هست امام زمان روی چشم ما جا دارد کسی چپ نگاه کند ...
اما خدایا از اون روزی میترسم که دنیا به امامم ایمان بیاورد ولی من هنوز {شک} داشته باشم...
میترسم از روزی که تاریخ تکرار شود..چیزی درونم میگوید حتما تکرار میشود یعنی همینهای اطرافمان شاید خودمان روزی تاریخ را تکرار کنیم
احادیثی هست که میگویند اول جوامعی که به مهدی فاطمه ایمان میآورند غربی ها(غیر مسلمانها)هستند.....

انقدر نگوییم ما اهل کوفه نیستیم کمی فکر کنیم کوفی چه چیز نداشت که امام زمانش را پس زد؟؟؟
آنها را بیابیم و درونمان کاملش کنیم..التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج
.........................................................................................

الهام صبح بعد از صبحانه رفت جلوی آیینه و مشغول آرایش کردن شد...

چندباری آرایشش رو پاک کرد...

نه این خوب نیست... نه اینم نمیشه .... نه...

آهان این بهتر شد....

 با غرور نگاهی به خودش کرد و تو دلش گفت: همینه! این خوبه، اینجوری می تونم نظر حمید پسر خوش تیپ کلاس رو به خودم جذب کنم ...باید هم دل حمید رو ببرم، هم شرطی رو که با مریم بستم ... آخه این چه حرفیه مریم میزنه! مگه میشه یه پسر دنبال دختر چادری های محجبه باشه اونم حمید! نمی دونم...

آخه این پسره چقدر میتونه مغرور باشه که به هیچ دختری محل نمیذاره ...

ولی من میدونم چی کارش کنم...

توی راه دائم فکرش مشغول این بود که چه طوری می تونه به حمید نزدیک بشه تا یه خودی نشون بده و.... باخودش گفت اگه فقط یه نگاه بهم بکنه کافیه....

خانم مسنی که توی تاکسی کنار الهام نشسته بود  لبخندی به الهام زد و توی دلش دعا کرد که همه جوونا عاقبت بخیر بشن...

الهام حواسش پیش حمید بود نمی دونست راننده تاکسی انقدر خیره از آیینه نگاهش میکنه که چندبار نزدیک بود تصادف کنه...

مریم جلوی درب دانشگاه منتظرش بود بعد از سلام و احوال پرسی الهام با غرور خاصی گفت امروز دیگه شرط رو میبرم و حال تو رو میگیرم

هر طوری بود از حراست رد شدن و رفتن سر کلاس...

******

.....................................................................

همه راه های عبور از فیلتر


همه راه های عبور از فیلتر

سلام امروز قصد دارم قوی ترین فیلتر شکن دنیا رو به شما معرفی کنم ولی قبلش باید به شماانواع فیلتر شکن ها را معرفی کنم و اینکه اصولا هر فیلتر شکن به چه دردی می خورد.





1- نماز:
فکر می کنم بهترین فیلتر شکن دنیا باشه که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن امضا و مهر کرده ... باوری ندارید " ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر - عنکبوت/44".

2- ماه مبارک رمضان:
 این سری از فیلتر شکنها مدت زمان طولانی برای شما کاربرد دارد و حتی باعث می شود ویروس هایی با گناه وارد خود کرده اید قتل عام کند .

3- قرآن :
 فقط برای این فیلترشکن بگویم که نظیرش اصلا وجود ندارد همه متخصص فیلتر شکنی (پیامبران) جلوی این کلام الهی زانو می زنند ... برای اثر کردنش اول قدم خواندنش و فهمیدن و پله آخر عمل کردن به آن است.

4- محبت اهل بیت:
متاسفانه این نسخه از فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده و به گفته صاحبان این فیلتر شکنها این برای کسانی است واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند.

5- اذکار:
این ذکر باید توسط متخصصشان تجویز بشود.
اخطار اخطار : در مورد این فیلترشکن باید گفت نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد پس مواظب باشید.

دلیل فیلتر شدن!!!:
وقتی انسان گناه می کند به دلیل جهلشان به ازای هرگناه یک قدم از خدا دور می شود این فیلترها بر چشمانمان، گوش هایمان و قلب ما سیطره می زند و اگر کسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد ان شاءالله به راه مستقیم هدایت می شود.

به هر حال هدف من معرفی بهترین فیلتر شکن ، قوی ترین فیلتر شکن و سریعترین فیلتر شکن بود حالا تصمیم با خودتان است، انشاءالله که استفاده برده باشید.


.................................................................
پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل به شخصی گذشت که زیر دیواری جان داده بود، و نیمی از بدنش را بیرون از دیوار درنده و حیوانات پاره کرده بود. از آن شهر گذشت و به شهر دیگری آمد و دید: یکی از بزرگان آن شهر که مرده بود کفن دیباج بر او نموده و بر تابوت زر قیمت نهاده و عود و عنبر بر جنازه اش می ریختند و جمعیت زیادی در تشییع جنازه اش شرکت کرده اند!! عرض کرد: 


خدایا تو حکیم عادل هستی و ستم روا نمی داری از چه رو آن بنده ات که هرگز شرک نیاورد، آن طور بمیرد، و این شخص که هرگز پرستش ‍ ننموده این طور بمیرد. 


خطاب شد: همانطور که گفتی من حکیم هستم و ستم روا نمی دارم ، اما آن بنده گناهانی داشت ، خواستم به این نوع مردن کفاره گناهانش باشد، که پاکیزه نزدم آید. و این شخص نیکوکاریهائی داشت ، خواستم پاداش آن را در دنیا به او بدهم و چون نزدم آید کردار نیکی برایش ‍ نباشد.



یکصد موضوع 500 داستان / سید علی اکبر صداقت
 ................................................................................
شرایط دعا کردن 

اول :

اعتراف به گناهان ؛

دوم :

شکر نعمت‌ها؛

سوم :

صلوات بر محمد و آل محمد؛

چهارم :

 دعا کردن و حاجت خواستن؛

پنجم :

 صلوات بر محمد و آل محمد.

اگر دعایتان مستجاب شده مواظب سه حالت باشید

اول :

 آن که عجب نکنى و نگویى من معلوم مى‌شود آدم خوبى هستم که دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندى باعث فساد عمل و غلبه شیطان است .

دوم :

شکر و حمد خدا نمایى که تفضل کرد بر تو به اجابت دعاى تو، بلکه مستحب است دو رکعت نماز شکر بجا آورى.

سوم :

 همین که دعاى تو مستجاب شد ترک دعا نکنى و باز در خانه خدا بروى تا بیگانه نشوى و در وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشى.

اگر دعایتان به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید

اول :

 آن که مأیوس نشوى از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس درصدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآى .

دوم :

ترک دعا نکن.

سوم :

راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود.

امام حسن علیه السلام مى فرماید:
من ضامنم از براى کسى که در قلب او چیزى خطور نکند جز رضا و خشنودى به قضاى خدا 
این که دعا کند پس مستجاب شود.

راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود

دعا کردن سه حالت دارد که به هر حالتى که باشد براى انسان اجر معنوى دارد

حالت اول :

 آن که صلاح بنده در آن هست و به او مى رسد و مشروط به دعا نیست و در این صورت ثمره دعا تقرب بنده است به خدا.

حالت دوم :

آن که صلاح بنده در آن هست و رسیدن به آن مشروط است به دعا کردن و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یکى رسیدن به مطلوب و دیگر تقرب به خدا.

حالت سوم :

 آن که صلاح بنده در آن نیست و به آن نمى‌رسد چه دعا بکند چه نکند و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یکى تقرب به خدا، دوم عوض آن که در دنیا از او منع شده در آخرت به اضعاف آن به او عطا مى شود.