صبحانه ی فانوسی
دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۴۱ ق.ظ
راوی :همرزم شهید نیری بنام خدا قسمت سومنماز صبح که تموم می شد زیارت عاشورا می خوندیم . برادر نیری اجازه خوابیدن بعد از نماز صبح را نمی داد و می گفت باید بیدار بمونید تا آفتاب طلوع کنه و بعد از اون اجازه صادر می شد . به همین منظور بعد از زیارت، صبحانه ای که تدارکات داده بود :نان با ( کره ،پنیر ، مربا ، تخم مرغ ،گوجه ...) خادم الحسین (برادری که اون روز موظفه صبحانه حاضر کنه ، چای دم کنه ،سفره بندازه وجمع کنه ظرفها رو بشوره و نهار وشام درست کنه کارش همینه تا فردا که یکی دیگه از بچه ها خادم الحسین بشه )اون روزبرادر میرزایی خادم الحسین بود داشت املت درست می کرد منم که گلوم درد می کرد سهم تخم مرغم را آب پز کرده بودم و منتظر بقیه بودم ، سفره پهن بود بچه ها هر کسی کنار نشسته بودن تا صبحانه بیاد تو سفره وبیان جلو فقط برادر نیری کنار سفره نشسته بود وداشت یواش یواش نون می خور د وداخل نون سیب و خیار شور می گذاشت و سرش پایین بود وفقط توسفره را نگاه می کرد، موقع غذا به کسی کاری نداشت لقمه بر می داشت آروم می خورد سرش پایین بود . اون روز فکر می کنم جمعه بود یا یه روزی خاص چون یکدفعه صدای ماشین تدارکات اومد وداد زد که قابلمه بیارید امروز صبحانه کله پاچه است.پایان قسمت سومقسمت چهارم 1392/11/27
۹۲/۱۱/۲۱
سلام
لطفا آدرس وب ما را به mymeraj.ir تغییر دهید
lملتمس دعا
یازهرای مرضیه سلام اله علیها